بخواب آمدن. حادثه یا واقعیتی برؤیای آدمی آمدن. در خواب امری در رؤیای انسان جلوه کردن. - خواب نما شدن امامزاده ای، در خواب بر کسی معلوم شدن مزار امامزاده. مدفن امامزاده ای بوسیلۀ خواب معلوم شدن. بخواب کسی آمدن که در اینجا امامی یا امامزاده ای دفن است. (یادداشت مؤ لف)
بخواب آمدن. حادثه یا واقعیتی برؤیای آدمی آمدن. در خواب امری در رؤیای انسان جلوه کردن. - خواب نما شدن امامزاده ای، در خواب بر کسی معلوم شدن مزار امامزاده. مدفن امامزاده ای بوسیلۀ خواب معلوم شدن. بخواب کسی آمدن که در اینجا امامی یا امامزاده ای دفن است. (یادداشت مؤ لف)
راست نماینده. هدایت کننده به راست. درست نماینده. آنکه یا آنچه صواب را بنماید: بر ضمیر صواب نمای صاحبقران سعادت انتما خطور نمود. (حبیب السیر چ 1تهران ص 124). به اقتضای رأی صواب نمایش میسر. (حبیب السیر چ 1 تهران ج 3 ص 1). و رجوع به صواب نمودن شود
راست نماینده. هدایت کننده به راست. درست نماینده. آنکه یا آنچه صواب را بنماید: بر ضمیر صواب نمای صاحبقران سعادت انتما خطور نمود. (حبیب السیر چ 1تهران ص 124). به اقتضای رأی صواب نمایش میسر. (حبیب السیر چ 1 تهران ج 3 ص 1). و رجوع به صواب نمودن شود